English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 223 (6226 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quickness U سرعت انتقال
alacrity [speed] U سرعت انتقال
celerity U سرعت انتقال
easiness [quickness] U سرعت انتقال
fleetness U سرعت انتقال
nippiness U سرعت انتقال
promptitude U سرعت انتقال
promptness U سرعت انتقال
rapidity U سرعت انتقال
rapidness U سرعت انتقال
speediness U سرعت انتقال
speed of action U سرعت انتقال
swiftness U سرعت انتقال
velocity U سرعت انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transferring U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfers U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
apprehensiveness U هراس وسوسه- زود فهمی سرعت انتقال
bell 0 U فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
bell a U شکل استاندارد انتقال داده توسط تلفن با سرعت 0021بیت در ثانیه
data transfer rate U سرعت انتقال داده ها
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
velocity of energy transmission U سرعت انتقال انرژی
Other Matches
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
conveyance U انتقال
conveyances U انتقال
assignments U انتقال
transformation U انتقال
assignment U انتقال
negotiation U انتقال
negotiations U انتقال
intuitions U انتقال
metabasis U انتقال
transmission U انتقال
transfer line U خط انتقال
bail arm U انتقال
transfer check U انتقال
conductance U انتقال
devolution U انتقال
transference U انتقال
conveying U انتقال
conveyed U انتقال
transition U انتقال
transitions U انتقال
convey U انتقال
conveys U انتقال
translation U انتقال
abaloenation U انتقال
move U انتقال
shift U انتقال
transportation U انتقال
translations U انتقال
intuition U انتقال
migration U انتقال
transferring U انتقال
shift U انتقال
displacement U انتقال
transfer U انتقال
line shaft U انتقال
transmission line U خط انتقال
conduction U انتقال
transfers U انتقال
transmissions U انتقال
transter U انتقال
turn over U انتقال
shifts U انتقال
mittimus U انتقال
marque U انتقال
downloading U انتقال
shifted U انتقال
conductible U قابل انتقال
deed of transfer U سند انتقال
file transfer U انتقال فایل
conveyable U قابل انتقال
crawl carry U انتقال خزشی
change over U انتقال بانکی
descendible U قابل انتقال
conveying capacity U قدرت انتقال
grantee U انتقال گیرنده
assignment of contract U انتقال قرارداد
asynchronous transmission U انتقال غیرهمزمان
demountable U قابل انتقال
demographic transition U انتقال جمعیتی
digital transmission U انتقال دیجیتالی
convect U انتقال یافتن
cessionary U انتقال گیرنده
demand shift U انتقال تقاضا
deed of transfer U انتقال نامه
block move U انتقال بلوک
counter transference U انتقال متقابل
conditional transfer U انتقال شرطی
energy transmission U انتقال انرژی
doppler shift U انتقال دوپلری
data transfer U انتقال داده ها
block transfer U انتقال کندهای
block transfer U انتقال بلوک
grantor U انتقال دهنده
evocate U انتقال دادن
energy transfer U انتقال انرژی
heat transfer U انتقال حرارت
data communication U انتقال اطلاعات
gold flow U انتقال طلا
carry over U انتقال دادن
power transfer U انتقال انرژی
electron transition U انتقال الکترون
digital transmission U انتقال رقمی
heat transfer U انتقال گرما
capital flow U انتقال سرمایه
alienation U انتقال مالکیت
detach U انتقال دادن
detaches U انتقال دادن
detaching U انتقال دادن
intuitively U ازراه انتقال
alienate U انتقال دادن
transfer U انتقال دادن
transients U در حال انتقال
transferring U انتقال دادن
alienates U انتقال دادن
alienating U انتقال دادن
conveyance U سند انتقال
conveyances U سند انتقال
assignments U انتقال قانونی
assignment U انتقال قانونی
transmitter U انتقال دهنده
transmitters U انتقال دهنده
shuttle U ریل انتقال
shuttled U ریل انتقال
negotiate U قابل انتقال
negotiated U قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
negotiating U قابل انتقال
heredity U انتقال موروثی
negotiable U قابل انتقال
shifting U انتقال دادن
shuttles U ریل انتقال
transient U در حال انتقال
credit transfers U انتقال اعتبار
negotiators U انتقال دهنده
transporter U انتقال دهنده
transporters U انتقال دهنده
negotiator U انتقال دهنده
alienated U انتقال شده
gears U انتقال دادن
geared U انتقال دادن
credit transfer U انتقال اعتبار
inalienable U غیرقابل انتقال
alienator U انتقال دهنده
alienable U قابل انتقال
axle U محور انتقال
axles U محور انتقال
transferable U انتقال پذیر
transferable U قابل انتقال
gear U انتقال دادن
Recent search history Forum search
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1انتقال قطعی
1bioconjugate composed of controlled release polymer nanoparticles
1offshoring
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com